آغاز اصلاحات پولی؛ آیا حذف صفرها راه‌حل تورم خواهد بود؟

آغاز اصلاحات پولی؛ آیا حذف صفرها راه‌حل تورم خواهد بود؟

آغاز اصلاحات پولی؛ آیا حذف صفرها راه‌حل تورم خواهد بود؟

تحریریه اتاق خبر، اقدام به حذف صفرها از پول ملی در بسیاری از کشورها به‌عنوان بخشی از اصلاحات اقتصادی مطرح شده است. این سیاست، که اغلب با هدف بازسازی ظاهری نظام پولی و ساده‌سازی مبادلات مالی اجرا می‌شود، در ایران نیز بارها مورد بحث قرار گرفته است. با این حال، جمله‌ای که محور این تحلیل قرار گرفته، به‌درستی به محدودیت‌های این سیاست اشاره می‌کند: «اقدام به حذف صفرها از پول ملی اگرچه می‌تواند نظم و ساختار ظاهری به اقتصاد ببخشد، اما در نبود برنامه‌های مکمل مانند کنترل تورم، اصلاح سیاست‌های مالی و افزایش بهره‌وری تولید، نمی‌تواند به‌تنهایی تأثیر مثبتی بر معیشت مردم بگذارد. بدون بازبینی اساسی در ساختار اقتصادی کشور، این اصلاح پولی بیشتر به یک "روکش زیبایی" شباهت دارد تا درمانی ریشه‌ای.» این مقاله با رویکردی تحلیلی و انتقادی، به بررسی این سیاست، پیش‌نیازهای موفقیت آن و چالش‌های پیش‌رو در اقتصاد ایران می‌پردازد.

زمینه تاریخی و مفهومی حذف صفرها

حذف صفرها از پول ملی، که در ادبیات اقتصادی به‌عنوان «بازتعریف واحد پولی» (redenomination) شناخته می‌شود، فرایندی است که در آن تعداد صفرهای واحد پول کاهش می‌یابد تا ارزش اسمی آن ساده‌تر شود. این سیاست در کشورهایی مانند ترکیه (2005)، ونزوئلا (2018) و زیمبابوه (2009) اجرا شده است، اما نتایج آن در هر مورد به شرایط اقتصادی و سیاست‌های مکمل وابسته بوده است. برای مثال، ترکیه با اجرای اصلاحات ساختاری گسترده، از جمله کنترل تورم و تقویت تولید داخلی، توانست حذف صفرها را به‌عنوان بخشی از یک بسته اصلاحی موفق به سرانجام برساند. در مقابل، ونزوئلا به دلیل فقدان برنامه‌های مکمل و تداوم تورم افسارگسیخته، شاهد شکست این سیاست بود.

در ایران، کاهش ارزش ریال در دهه‌های اخیر به دلیل تورم مزمن، تحریم‌های اقتصادی و سوءمدیریت مالی، ضرورت بازنگری در نظام پولی را مطرح کرده است. با این حال، پرسش اصلی این است که آیا حذف صفرها به‌تنهایی می‌تواند به بهبود شرایط اقتصادی منجر شود یا خیر؟ پاسخ این پرسش را باید در تحلیل عمیق‌تر علل و پیامدهای این سیاست جست‌وجو کرد.

تحلیل انتقادی: حذف صفرها و تأثیرات ظاهری

یکی از مهم‌ترین استدلال‌های موافقان حذف صفرها، ایجاد نظم و ساختار ظاهری در اقتصاد است. کاهش تعداد صفرها می‌تواند محاسبات مالی را ساده‌تر کند، هزینه‌های چاپ اسکناس را کاهش دهد و حس اعتماد به پول ملی را در میان مردم تقویت کند. به‌عنوان مثال، تبدیل یک میلیون ریال به یک «تومان جدید» می‌تواند از پیچیدگی‌های روانی مرتبط با ارقام بزرگ بکاهد و مبادلات روزمره را روان‌تر کند. همچنین، این سیاست می‌تواند در کوتاه‌مدت تصویر مثبتی از اقتصاد در سطح بین‌المللی ارائه دهد، به‌ویژه در مذاکرات تجاری یا جذب سرمایه‌گذاری خارجی.

با این حال، این تأثیرات عمدتاً ظاهری و کوتاه‌مدت هستند. حذف صفرها به خودی خود ارزش واقعی پول را تغییر نمی‌دهد؛ یک میلیون ریال قدیمی همچنان معادل همان مقدار کالاها و خدمات خواهد بود که پیش از اصلاح پولی ارزش داشت. در واقع، بدون اصلاحات ساختاری، این سیاست تنها به تغییر در «صورت» مسئله منجر می‌شود و «محتوا» را دست‌نخورده باقی می‌گذارد. اینجاست که مفهوم «روکش زیبایی» به‌درستی به کار می‌رود: حذف صفرها ممکن است ظاهر پول ملی را بهبود بخشد، اما نمی‌تواند مشکلات ریشه‌ای اقتصاد، مانند کاهش قدرت خرید، بیکاری یا وابستگی به درآمدهای نفتی را حل کند.

پیش‌نیازهای موفقیت: کنترل تورم، اصلاح سیاست‌های مالی و افزایش بهره‌وری

برای تبدیل حذف صفرها از یک سیاست ظاهری به یک اقدام مؤثر، وجود برنامه‌های مکمل ضروری است. در ادامه، به سه پیش‌نیاز کلیدی اشاره شده در جمله مورد بحث پرداخته می‌شود:

۱. کنترل تورم

تورم مزمن یکی از اصلی‌ترین عوامل کاهش ارزش پول ملی در ایران بوده است. نرخ تورم در دهه‌های اخیر اغلب در محدوده ۲۰ تا ۴۰ درصد یا حتی بالاتر قرار داشته است، که نتیجه سیاست‌های پولی ناکارآمد، کسری بودجه دولت و تحریم‌های اقتصادی بوده است. بدون کنترل تورم، حذف صفرها تنها اثر موقت خواهد داشت. برای مثال، اگر تورم سالانه ۳۰ درصد باشد، ارزش واقعی واحد پول جدید در عرض چند سال دوباره کاهش می‌یابد و اقتصاد به نقطه پیش از اصلاح بازمی‌گردد.

کنترل تورم نیازمند اقداماتی مانند کاهش وابستگی بودجه دولت به درآمدهای نفتی، اصلاح نظام بانکی، کاهش نقدینگی و تقویت استقلال بانک مرکزی است. این اقدامات، اگرچه ضروری هستند، اما به دلیل پیچیدگی‌های سیاسی و اجتماعی، اغلب با مقاومت مواجه می‌شوند. برای نمونه، کاهش یارانه‌های انرژی یا اصلاح نظام مالیاتی می‌تواند به کاهش کسری بودجه کمک کند، اما اجرای آن‌ها بدون اجماع سیاسی و حمایت اجتماعی دشوار است.

۲. اصلاح سیاست‌های مالی

سیاست‌های مالی ناکارآمد، مانند بودجه‌ریزی غیرشفاف، تخصیص نادرست منابع و فساد مالی، از دیگر موانع موفقیت حذف صفرها هستند. در ایران، بخش قابل‌توجهی از بودجه دولت به هزینه‌های جاری، یارانه‌های غیرهدفمند و پروژه‌های غیرضروری اختصاص می‌یابد، که نتیجه آن افزایش کسری بودجه و فشار بر منابع پولی است. اصلاح سیاست‌های مالی نیازمند شفافیت در بودجه‌ریزی، کاهش هزینه‌های غیرضروری و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های تولیدی است.

علاوه بر این، اصلاح نظام مالیاتی یکی از مهم‌ترین گام‌ها در این مسیر است. در حال حاضر، سهم مالیات در درآمدهای دولت ایران نسبت به بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته پایین است. افزایش پایه‌های مالیاتی، به‌ویژه در بخش‌هایی مانند املاک و دارایی‌های غیرمولد، می‌تواند به تأمین مالی پایدار دولت کمک کند و از چاپ پول برای جبران کسری بودجه جلوگیری نماید.

۳. افزایش بهره‌وری تولید

یکی از ریشه‌ای‌ترین مشکلات اقتصاد ایران، وابستگی به درآمدهای نفتی و ضعف در بخش تولید داخلی است. افزایش بهره‌وری تولید، چه در بخش صنعت و چه در کشاورزی، می‌تواند به تقویت اقتصاد واقعی منجر شود و از کاهش مستمر ارزش پول ملی جلوگیری کند. این امر نیازمند سرمایه‌گذاری در فناوری، آموزش نیروی کار، بهبود زیرساخت‌ها و حذف موانع بوروکراتیک برای کسب‌وکارهاست.

برای مثال، حمایت از صنایع کوچک و متوسط (SMEs) می‌تواند به ایجاد اشتغال و افزایش تولید داخلی کمک کند. با این حال، این حمایت‌ها نباید به شکل یارانه‌های غیرهدفمند باشد، بلکه باید در قالب تسهیلات هدفمند، کاهش مالیات برای تولیدکنندگان و ایجاد بازارهای رقابتی صورت گیرد.

چالش‌ها و محدودیت‌های اجرای حذف صفرها در ایران

اجرای حذف صفرها در ایران با چالش‌های متعددی مواجه است که بخش عمده آن‌ها به ساختار سیاسی و اقتصادی کشور بازمی‌گردد.

نخست، فقدان اجماع سیاسی یکی از موانع اصلی است. اصلاحات اقتصادی، به‌ویژه در زمینه کنترل تورم و سیاست‌های مالی، اغلب با مقاومت گروه‌های ذی‌نفع، مانند نهادهای دولتی و بخش‌های رانت‌خوار، مواجه می‌شود. این مقاومت می‌تواند اجرای سیاست‌های مکمل را مختل کند و حذف صفرها را به یک اقدام ناکام تبدیل نماید.

دوم، اعتماد عمومی به سیاست‌های اقتصادی دولت در سطح پایینی قرار دارد. تجربه‌های گذشته، مانند نوسانات شدید ارزی و کاهش قدرت خرید، باعث شده است که مردم به اقدامات اصلاحی دولت با دیده تردید نگاه کنند. بدون جلب اعتماد عمومی، حذف صفرها ممکن است به جای تقویت پول ملی، به بی‌اعتمادی بیشتر منجر شود.

سوم، هزینه‌های اجرایی حذف صفرها نیز قابل‌توجه است. چاپ اسکناس‌ها و سکه‌های جدید، به‌روزرسانی سیستم‌های بانکی و حسابداری، و آموزش عمومی به منابع مالی و انسانی قابل‌توجهی نیاز دارد. در شرایطی که اقتصاد ایران با تحریم‌ها و کمبود منابع مواجه است، تخصیص بودجه به این سیاست ممکن است توجیه‌پذیر نباشد، مگر اینکه با نتایج ملموس همراه باشد.

نتیجه‌گیری

حذف صفرها از پول ملی، اگرچه می‌تواند نظم ظاهری به اقتصاد ببخشد، اما بدون اصلاحات ساختاری عمیق، تنها به یک «روکش زیبایی» تبدیل خواهد شد. کنترل تورم، اصلاح سیاست‌های مالی و افزایش بهره‌وری تولید، پیش‌نیازهای ضروری برای موفقیت این سیاست هستند. در غیر این صورت، حذف صفرها نه‌تنها نمی‌تواند معیشت مردم را بهبود بخشد، بلکه ممکن است منابع مالی و اعتماد عمومی را نیز هدر دهد.

اقتصاد ایران در حال حاضر با چالش‌های پیچیده‌ای مواجه است که نیازمند راه‌حل‌های جامع و بلندمدت هستند. حذف صفرها می‌تواند بخشی از یک بسته اصلاحی بزرگ‌تر باشد، اما به‌تنهایی نمی‌تواند نقش یک درمان ریشه‌ای را ایفا کند. سیاست‌گذاران باید با تمرکز بر اصلاحات ساختاری و جلب اعتماد عمومی، زمینه را برای موفقیت اقدامات اصلاحی فراهم کنند. در غیر این صورت، این سیاست تنها به یک نمایش ظاهری تبدیل خواهد شد که نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه ممکن است به پیچیدگی‌های موجود نیز بیفزاید.

An error has occurred. This application may no longer respond until reloaded. Reload 🗙